شاید این آخرین دوزاری تاریخ باشه که افتاده. گذاشتمش اینجا حالا حالاها هم نمیذارم بیفته.

شاید این آخرین دوزاری تاریخ باشه که افتاده. گذاشتمش اینجا حالا حالاها هم نمیذارم بیفته.

۱۳۹۰ شهریور ۱۵, سه‌شنبه

بیچاره قذافی

این قذافی هم عجب سرنوشتی داشت و داره. یادمه توی اخبار خوندم که یه وقتی برای شرکت در یک اجلاس به فرانسه رفته بود. این بنده خدا از فرط ساده زیستی و علاقه به زندگی عشایری و قبیله ای هرجا میرفت چادر و دستکش هم همراش بود. از جمله توی این سفرشون به فرانسه. کلی خبرساز شد جریان چادر زدنش. مونده بودن کجا چادر این آقا رو توی شهر پاریس علم کنن. آخر هم با وساطت دولت فخیمه فرانس سیاه چادرهاش رو با معیت محافظای اکثرا سیاه چشمش در محوطه موزه لوور فکرکنم برپا کرد. من فکر کنم اگه اونجا میموند کلی میتونست درامد کسب کنه از بس که بازدید کننده می داشت. بگذریم. همین دولت فخیمه هم اولین دولتی بود که به نیروهای سرهنگ حمله کرد و آخر هم کله پاش کرد. بسوزه پدر این سیاست که چه بازیها که نمیکنه. حالا دیشب خبر اومد که قذافی فرار کرده از راه بیابان به نیجر و احتمالا بعدش هم به بورکینافاسو میره دیگه. حالا دیگه اونجا کلی جاهست برای برپاکردن چادرهاش. فقط این دفعه دیگه ازاون دخترای سیه چشم خوش قد و بالاش دیگه خبری نیست. جای اون دخترای ترگل ورگل آموزش دیدش هم نیروهای مزدور آفریقایی رو گرفتن. تا کی باشه خبر بیاد یکی از همین نیروها ترتیب جناب سرهنگ رو با یه گلوله داده و خلاص.
قابل توجه بشار و صالح و بعضیای دیگه....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر