خدا نسیب نکنه چند روز پیش یه دفعه پهلوم درد وحشتناکی گرفت. اولین باری بود که همچین دردی رو تجربه می کردم. با یکی از دوستام رفتیم بیمارستان. یکی از این بچه دکترا اود بالا سرم آزمایشی نوشت. بعد از ازمایش ادرار و خون چیزی مشخص نشد. آمپول مسکن هم تاثیری نداشت. این بار دیگه دکتر سرم وصل کرد و باز هم مسکن ولی افاقه نکرد که نکرد. کم کم دیگه دکتره نا امید شد و امپول پتیدین تجویز کرد( ظاهرا مخدره). اما من و دوستم که نا امید شده بودیم تصمیم گرفتیم به مطب متخصص بریم دیگه آخر شب بود ما هم آخرین بیمار آقای متخصص. توی مطبش دستگاه سونوگرافی داشت. بعد از سونوگرافی سنگی چیزی ندید و لی گفت که کلیت متورمه. پرسید بیمه تکمیلی دام یانه. من هم گفتم بله دارم. گفت می نویسم بستری بشی. گفتم شما هنوز تشخیص ندادید سنگه بوده هست افتاده . بخوابم که چی بشه. دراومده میگه حالا بخواب یه لوله وصل میکنیم به کلیت میکشیمش بیرون. تصمیم گرفتم فردا صبحش به یه شهر بزرگتر که 6-7 ساعت راه بود برم. به مسئولمون توی شرکت اس ام اس زدم که من حالم خوب نیست فردا نمیتونم بیام سر کار. احتمالا چند روزی هم طول میکشه. خلاصه بعد از رفتن و مراجعه به دکتر یک سنگ کوچیک دیده شد توی سونوگرافیم. ولی دکترا معتقد بودن اگه سنگی هم بوده افتاده. پس باید مایعات زیاد بخورم. بعد از دو سه روز دردم خو شدو برگشتم سر کار.
شاید این آخرین دوزاری تاریخ باشه که افتاده. گذاشتمش اینجا حالا حالاها هم نمیذارم بیفته.
۱۳۹۰ آبان ۹, دوشنبه
۱۳۹۰ مهر ۱۶, شنبه
هرزه کیست؟ پاسخ
مطلبی دیدم اینجا راجع به هرزگی که این مطلب در جواب سوالی که آخرش مطرح شده بود به ذهنم اومد:
اولین باری که کلمه هرزه رو شنیدم یادم نمیاد. حتی توی فرهنگ روستای ما علف هرزه رو خیلی ساده علف میگویند. مثلا مزرعه گندمی که پر از علفه(هرزه). یا سبزی خوردنی که پر از علفه(هرزه). همیشه برام جالب بود که همین علفها(هرزها) لزوما هم علف نبودن یا لااقل جاهای دیگه نبودن. مثلا یک گل زیبای بنفش رنگ که الان اسمش یادم نیست در مزرعه(لته یا جایز) گوجه فرنگی علف هرز وحشتناکی به حساب میاد که شیره درخت رو میخوره. یا گلهای زرد رنگی که توی گندم زارها توی فصل بهار در میاد علفه(هرزه). وکلا هر گیاهی غیر از اون چیزی که کاشته شده و مورد نظر هست سبز بشه و از امکانات مورد نظر برای اون گیاه هدف استفاده کنه علفه(هرزه). بعضی وقتها یک گل در مزرعه یونجه که خودش ازعلوفه هست علف هرزه. علفهای هرز هم چند مدلن. مثلا چمن علف هرزیه که خیلی سمجه و ریشه کن کردنش کار آسونی نیست. بعضی ها هم نه. راحت کنده میشن میرن پی کارشون. بعضی علفای هرز رو اصلا باید با سم و مواد شیمیایی از بین برد و ... .
خب با توجه به این مطالب میتونیم تعریفی از یک آدم هرزه ارائه کنیم.
به نظر میرسه آدم هرزه لزوما اونی نیست که لباس باز یا تنگ میپوشه و یا تنفروشی میکنه. آدم هرزه اون آدمیه که از چیزی که حقش نیست و یا مال اون نیست سود میبره به گونه ای که امکاناتی که اون ازش بهره میبره اصولا حق کس دیگه بوده. با این دید هرزه کسیه خون مردم رو توی شیشه میکنه، از حق مردم میخوره، پله های ترقیش شونه های همنوعهاشه و اصلا ککش هم نمیگزه. آدم هرزه با مکیدن خون دیگران روز به روز رشد میکنه و فربه میشه و به هیچ کس هم پاسخگو نیست.
اولین باری که کلمه هرزه رو شنیدم یادم نمیاد. حتی توی فرهنگ روستای ما علف هرزه رو خیلی ساده علف میگویند. مثلا مزرعه گندمی که پر از علفه(هرزه). یا سبزی خوردنی که پر از علفه(هرزه). همیشه برام جالب بود که همین علفها(هرزها) لزوما هم علف نبودن یا لااقل جاهای دیگه نبودن. مثلا یک گل زیبای بنفش رنگ که الان اسمش یادم نیست در مزرعه(لته یا جایز) گوجه فرنگی علف هرز وحشتناکی به حساب میاد که شیره درخت رو میخوره. یا گلهای زرد رنگی که توی گندم زارها توی فصل بهار در میاد علفه(هرزه). وکلا هر گیاهی غیر از اون چیزی که کاشته شده و مورد نظر هست سبز بشه و از امکانات مورد نظر برای اون گیاه هدف استفاده کنه علفه(هرزه). بعضی وقتها یک گل در مزرعه یونجه که خودش ازعلوفه هست علف هرزه. علفهای هرز هم چند مدلن. مثلا چمن علف هرزیه که خیلی سمجه و ریشه کن کردنش کار آسونی نیست. بعضی ها هم نه. راحت کنده میشن میرن پی کارشون. بعضی علفای هرز رو اصلا باید با سم و مواد شیمیایی از بین برد و ... .
خب با توجه به این مطالب میتونیم تعریفی از یک آدم هرزه ارائه کنیم.
به نظر میرسه آدم هرزه لزوما اونی نیست که لباس باز یا تنگ میپوشه و یا تنفروشی میکنه. آدم هرزه اون آدمیه که از چیزی که حقش نیست و یا مال اون نیست سود میبره به گونه ای که امکاناتی که اون ازش بهره میبره اصولا حق کس دیگه بوده. با این دید هرزه کسیه خون مردم رو توی شیشه میکنه، از حق مردم میخوره، پله های ترقیش شونه های همنوعهاشه و اصلا ککش هم نمیگزه. آدم هرزه با مکیدن خون دیگران روز به روز رشد میکنه و فربه میشه و به هیچ کس هم پاسخگو نیست.
دکتربازی
ملک ایران سرزمین دکتران
این قدر دکتر نباشد در جهان
شهر دکتر، کوچه دکتر، باغ دکتر
کبک دکتر، فنچ دکتر، زاغ دکتر
عابران هر خیابان دکترند
دانههای برف و باران دکترند
هم وزیران هم مدیران دکترند
بیشتر از نصف ایران دکترند
هرکه پستی دارد اینجا دکتر است
دیپلم ردیست، اما دکتر است
هرکه شد محبوب از ما بهتران
هرکه شد منصوب بالا دکتر است
هرکه رد شد از در دانشکده
یا گرفته دکتری، یا دکتر است
شعر نو مدیون دکترها بوَد
تو ندانستی که نیما دکتر است؟
شاعر تیتراژهامان دکتر است
مجری اخبار سیما دکتر است
آن که مثل آفتاب نیمه شب
سر زد از صندوق آرا دکتر است
شاد باش ای دکتر آرای ما
دکترای جمله دانشهای ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
دکترایت نخوت و ناموس ما
در جهانی که پر است از نابغه
دکتری چندان ندارد سابقه
بی سبب افسردهای، غم میخوری
سرزمین ماست مهد دکتری
خطمان وقتی شبیه میخ بود
ایبسا دکتر در آن تاریخ بود
اینهمه آدم که در عالم نبود
آدمی کم بود و دکتر کم نبود
من نگویم، شاعران فرمودهاند
رخش و رستم هردو دکتر بودهاند
گرچه باشد قصهها پشت سرش
دکتری دارند ملا و خرش
شاعران از رودکی تا عنصری
بیگمان دارند هریک دکتری
شعلههای عشق چون گر میگرفت
آتشی در خیل دکتر میگرفت
عشق با دکتر نظامی قصه گو
عشق با دکتر سنایی رازجو
عارف شوریده دکتر مولوی
نام پایاننامه او مثنوی
حافظ و سعدی و خواجو دکترند
سروقدان لب جو دکترند
وحشی و اهلی و صائب دکترند
تاجر و دهقان و کاسب دکترند
عالمان را خود حدیثی دیگر است
حجتالاسلام دکتر بهتر است
بحثهای جعل مدرک نانبریست
بهترین سرگرمی ما دکتریست
عدهای مشغول دکتر سازیاند
عدهای سرگرم دکتر بازیاند
* اسماعیل امینی
برگرفته از سایت دکتر خزعلی
اشتراک در:
پستها (Atom)